×
اطلاعات تماس
سرویس ها
true
true

خبر فوری

false
false
true
ایران، بازدارندگی نوین و چالش‌های آینده

سید کامران یگانگی / این نخستین‌بار بود که ایران با حجم قابل‌توجهی از تسلیحات هوشمند، سامانه‌های نیمه‌خودکار و بسترهای فرماندهی مبتنی بر داده، وارد نبردی مستقیم با اسرائیل شد.

مقدمه: روزی که جنگ به زبان فناوری سخن گفت

جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل – که در واپسین روزهای بهار ۱۴۰۴ به وقوع پیوست – را نمی‌توان در چارچوب درگیری‌های سنتی تحلیل کرد. این نبرد، اگرچه کوتاه و محدود در جغرافیا بود، اما حامل نشانه‌هایی از تغییر بنیادین در ماهیت قدرت، بازدارندگی و نحوه بروز منازعات در منطقه بود.

آنچه این تقابل را از نمونه‌های پیشین متمایز ساخت، نه صرفاً در حجم آتش یا گستره تلفات، بلکه در نوع ابزارها، روش‌های فرماندهی و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین نهفته است. این نخستین‌بار بود که ایران با حجم قابل‌توجهی از تسلیحات هوشمند، سامانه‌های نیمه‌خودکار و بسترهای فرماندهی مبتنی بر داده، وارد نبردی مستقیم با اسرائیل شد. در این میدان جدید، فناوری نه پشت‌صحنه، بلکه خود به بازیگر اصلی بدل شد.

پهپاد، جنگنده خستگی ناپذیر

مهم‌ترین عنصر فناوری‌محور در این جنگ، موج پهپادهای انتحاری بود که با رویکرد «فشار دفاعی انبوه» طراحی شده بود. ایران با استفاده از الگوریتم‌های ساده اما مؤثر در مسیرهای پروازی، زمان‌بندی پرتاب و بهره‌گیری از سکوی پرتاب چندمنطقه‌ای، اسرائیل را در برابر یک چالش تازه قرار داد: مقابله با حجم، نه فقط با دقت.

این مدل از نبرد، که به تعبیری جنگ کم‌هزینه‌ی پرمقیاس نامیده می‌شود، یکی از دستاوردهای راهبردی ایران در دهه اخیر بوده است. اما واقعیت آن است که اسرائیل نیز توانست با سامانه‌های چندلایه‌ی پدافندی (گنبد آهنین، فلاخن داوود، پیکان و لیزرهای آزمایشی) بخشی از این تهدید را مدیریت کند.

فرماندهی مبتنی بر داده

در کنار تسلیحات، آنچه بیشتر از چشم پنهان ماند اما نقش بنیادین داشت، زیرساخت فرماندهی و کنترل هوشمند  بود. بهره‌گیری از تحلیل لحظه‌ای داده‌ها، ارتباطات رمزنگاری‌شده، و الگوریتم‌های ارزیابی تهدید در زمان واقعی، ایران را قادر ساخت تا پاسخ‌های پله‌ای و متناسب طراحی کند؛ پاسخی که نه به‌طور کامل از پیش تعیین‌شده بود و نه کاملاً واکنشی، بلکه ترکیبی از واکنش در چارچوب برنامه‌ریزی‌شده بود.

ضعف‌ها و شکاف‌های فناورانه

در کنار نقاط قوت، این جنگ همچنین آینه‌ای شد برای مشاهده‌ی ضعف‌های فناورانه ایران. یکی از این ضعف‌ها، آسیب‌پذیری سامانه‌های ارتباطی و اطلاعاتی در برابر جنگ سایبری بود. قطع مقطعی ارتباطات و تأخیر در تبادل داده در برخی مقاطع، نشان داد که وابستگی به زیرساخت‌های نیمه‌ملی‌شده، می‌تواند پاشنه آشیل در نبردهای آینده باشد. همچنین، در نبود سیستم‌های رزمایش هوشمند داخلی، بخش مهمی از هماهنگی‌ها هنوز متکی بر دانش انسانی است، که در مواجهه با نبردهای با زمان فشرده، توان تصمیم‌گیری را کاهش می‌دهد.

آینده بازدارندگی

جنگ ۱۲ روزه اگرچه در ظاهر پایان یافت، اما نشانه‌ای از آغاز دوره‌ای تازه از بازدارندگی فناورانه در منطقه بود. در این دوران، کشورهایی که توان تولید داده، تحلیل بی‌درنگ، و فرماندهی بدون مرکز را داشته باشند، بر دیگران پیشی خواهند گرفت.

با این حال، فناوری به تنهایی راهبرد نیست.  نهاد تصمیم‌گیر باید بداند چگونه از فناوری معنا بسازد، چگونه آن را در دیپلماسی تلفیق کند، و چگونه از آن تصویر اعتبار بین‌المللی خلق کند.

نبرد آینده، نه میان تانک‌ها و موشک‌ها، بلکه میان الگوریتم‌ها، روایت‌ها و افکار عمومی خواهد بود.
و این، نبردی است که از هم‌اکنون آغاز شده.

نتیجه‌گیری

جنگ ۱۲ روزه نشان داد که فناوری‌های نوین، گرچه ابزارهای تحول‌آفرینی در میدان نبرد هستند، اما به خودی خود ضامن پیروزی یا بازدارندگی پایدار نیستند. گذار موفق از توان رزمی فناورانه به حکمرانی فناورانه در میدان نبرد، مستلزم بازاندیشی بنیادین در سازوکارهای تصمیم‌سازی، ساختارهای فرماندهی، و تعامل میان سطوح فنی، سیاسی و اجتماعی است.

بنابراین، آینده نبرد و بازدارندگی، از آنِ بازیگرانی خواهد بود که توان «حکمرانی فناورانه» را به مثابه هنر مدیریت هوشمندانه‌ی پیچیدگی‌ها در سطوح مختلف، به منصه ظهور برسانند. این هنر، ترکیبی از نوآوری فنی، رهبری خردمندانه، و دیپلماسی فعال است که می‌تواند ایران را در افق رقابت منطقه‌ای و جهانی به موقعیتی ممتاز برساند.

false
false
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد