علی اسلام نیا *

آخدا … سلام مخلصیم.
آخدا، می‌گن قراره ما رو ببری جهنم. اینجا مرتب برای ما مانور زندگی توی جهنم می‌ذارن. تازه یه نمونه هم چند وقت پیش توی فومن درست کردن. پل‌صراطش فلزی بود. اینجا مسئولیت همه‌جور سختی به‌مون می‌دن تا روح و بدنمون آمادهٔ اومدن به جهنم بشه که خدایی نکرده وقتی رسیدیم جهنم، شوک به‌مون وارد نشه.

آخدا، نکنه شما هم جهنمت رو مثل اینجا بدی دست یه مشت فرشتهٔ ناکارآمد که یا قیف نباشه یا قیر یا مامور جهنم.
آخدا، راستی شما هم مامور برقت رو ظهر اوج گرما می‌گی برو برق جهنم رو قطع کن؟ نه خداییش دلت می‌آد؟!
نکنه ادارهٔ جهنم رو بدی دست اداره آب و برق خودمون که اگه این کار رو بکنی، بدبختیم. اگه این کار رو بکنی، ما می‌شیم خسرالدنیا والاخره.
آخدا، اگه قراره برق رو قطع کنی، خداییش برق بهشت رو قطع کن. اونجا چلچراغونه. اونجا جشن و سروره. اونجا هوای لطیف و بهاری داره؛ اتفاقی هم نمی‌افته.
اصلاً بذار مومنین توی تاریکی مشغول حوریا بشن این‌جوری بیشتر به‌شون حال می‌ده. اصلاً چه معنا می‌ده حوری بازی زیر نور؟!
هوا هم که اونجا جون می‌ده واسه عشق‌وحال.
اصلاً کنار جوی آب و شراب و این چیزا دیگه برق نیاز ندارن.
آخدا، بیا توی جهنم ما رو به حال خودمون بذار؛ خودمون می‌دونیم چیکار کنیم. جهنم رو دست این دولتیای از بهشت جامونده ندی ما رو اونجا بذار تنها خودمون مشکلاتمون رو حل می‌کنیم. اونجا هم نفت داریم، هم قیر داریم و هم آتیش. تولید برق رو به خودمون واگذار کن. قول می‌دیم خودکفا هم بشیم وسهم بهشتیا رو هم بدیم.
البته به شرطی که مثل خوزستان و قشم نشه که برق رو اونا تولید می‌کنن، ولی کیفش رو استانهای خوش‌آب‌وهوا. سر ظهر هم که شد برق آفتاب مستقیم کلهٔ مبارک ما رو که هدف گرفت، مامور برق می‌آد برق ما رو قطع می‌کنه و ما از شدت گرما به قیل‌وقال می‌افتیم.
خداییش اگه مارو می‌بری جهنم، بهشت رو بده به مسئولین. این‌جوری ما جهنم رو آباد می‌کنیم. اونا بهشت رو خراب. شک نکن ما جهنم رو می‌کنیم مثل کانادا. اونا بهشت رو مثل سومالی.
آخدا، پس قرارمون جهنم. یه جهنم پاک و بدون مسئولین. ما قول می‌دیم آبادش کنیم نه مشکل قیر باشه، نه قیف، نه برق بره، نه آب قطع بشه. سهمیه کارت سوخت رو هم شارژ می‌کنیم اصلاً سوخت رو آزاد می‌کنیم ، آب و برق رو فراوان و اینترنت هم اوووف سرعت بیست .
قرار ما یادت نره.
جهنم پاک و پیشرفته به شرط ممنوعیت ورود مسئولین.
اگه اونا بیان، ما هیچ تعهدی نداریم.
وعدهٔ ما زیر پل‌صراط

*نویسنده ، شاعر و طنز پرداز